آروشای بیست ماهه
بعد از دو ماه مرخصی و کلی لذت بردن از کنار دختر گلم بودن امروز فرصت این رو پیدا کردم که از دو ماه گذشته آروشا بنویسم. آروشا کوچولو این روزها به شدت شیرین و دوست داشتنی شده و البته با حرفهاش خودش رو شیرین تر میکنه. به من میگه مامان جون همینطور به مامانم. به باباش میگی باباجون و گاهی هم علی جون. به خصوص اگه خواسته ای داشته باشه بیشتر از کلمه جون استفاده میکنه. مثلا برای درخواستی از هم بازیهاش به پسر دختر خالم میگه ممد جون و به پسر داییم میگه دانیا جون. حرف لام دانیال رو تلفظ نمیکنه . اکثر کلمات رو خیلی با مزه ادا میکنه و در مورد صحبت کردن خیلی خوب پیشرفت کرده. از مهمترین اتفاقات دو ماه گذشته این بود که آروشا اولین سفر خارجیش رو ت...